براق در روایات اسراء و معراج
براق در اصل اوّلین بار در سفر شبانه محمد (اسراء) از مکه به مسجد الاقصی[17] ظاهر شد. حضور مرکبی با چنین مشخصات میتواند توضیحی بر امکان طی کردن مسافت طولانی بین این دو شهر در یک شب توسط پیامبر باشد.[3][4]
در بیشتر روایات مربوط به سفر شبانه محمد، براق را مرکب پیامبر از مکه تا بیت المقدس و برعکس دانستهاند و صعود به آسمان را از طریق «معراج» که برخی از روایات به نردبان یا «سُلَم» اشاره کردهاند و برخی دیگر معراج را بر بال جبرئیل دانستهاند. در روایات معراج که مسلمانان معتقدند غالباً از خود محمد نقل شده، آمدهاست که زمانی که جبرئیل براق را برای او آورد، ابتدا سرکشی میکرد اما پس از نهیب و شناختن راکب خود، پیامبر، رام شد. محمد در بیت المَقْدِس از براق فرود آمد، افسار آن را به حلقهای که پیامبران افسار مرکب خود را بدان میبستند بست، آنگاه داخل مسجد الاقصی شد و پس از گزاردن نماز، گردش آسمانی را به همراهی جبرئیل آغاز کرد.[4]
بر طبق شواهد و روایاتی، برخی معتقدند که سفر شبانه محمد یا اسراء از پرستشگاه مقدس (مسجدالحرام) به پرستشگاهی در دوردست (مسجدالاقصی)، با داستان سفر او به عرش (معراج)، تدریجاً بههم پیوستهاست و به همین سبب است که براق، که وسیله سفر شبانه بود، در روایاتی دیگر در سفر دوم (معراج) بهجای نردبان، به عنوان وسیله صعود محمد به عرش، حضور مییابد.[18]
محمد حسین طباطبایی یکی از مفسران شیعه با اشاره و ذکر اختلاف در روایات مختلف درباره نحوه سفر که بوسیله براق بوده یا نردبان و یا بر بال جبرئیل، این طور مینویسد:
بنابراین از همین جا میتوان حدس زد که منظور از این بیانات مجسم ساختن امری غیر جسمانی و غیر مادی است و به صورت امری مادی به نحو تمثیل و یا تمثل و وقوع اینگونه تمثیلات در کتاب و سنت امری است واضح که به هیچ وجه نمیشود انکارش کرد.—
براق در فرهنگ و هنر اسلامی

نگارگری
از حدود سده چهاردهم میلادی به بعد، با الهام از مجسم سازی و نگارههای افسانههای باستان همچون شیر دال، ابوالهول و سانتور و بر اساس توصیفات ظاهری در روایات، براق نیز در دنیای اسلام به تصویر کشیده شد و به موضوعی محبوب در نقاشی مینیاتورهای ایرانی تبدیل گشت.[3] کهنترین آن را در نسخهای خطی از جامعالتواریخ نوشته رشیدالدین فضلالله رجل سیاسی و تاریخنگار ایرانی و متعلق به سال 714 ه. ق (موجود در کتابخانه دانشگاه ادینبرو) میدانند.[4]
شیعیان از مجسمه یا تصویر براق به عنوان اسب پیامبر و موجودی فرشتهگونه و نمادین در ساخت عَلَم برای مراسم عاشورا استفاده میکنند.[19]
ادبیات
براق در ادبیات فارسی و اشعار شعرای پارسی، در معنای اصلی و یا استعاره از اسب و مرکب تندرو یا مرکبی برای سفرهای روحانی بکار برده شدهاست و یا بصورت ترکیبات کنایی؛ «براق جم» و «براق سلیمان» کنایه از باد است که تخت سلیمان را جابجا میکند. یا «براق چهارم فلک» کنایه از آفتاب و «براق برق تاز» اشاره به اسب جَلد دونده، نیز ساخته شدهاست.[20]
چنانکه جلالالدین بلخی (مولوی) در غزلیات خود مینویسد:
لاجرمش عشق کشد پیشکش | همچو محمد به سحرگه براق | |
بربردش زود براق دلش | فوق سماوات رفاع طباق |
همچنین:
چو بر براق سفر کرد در شب معراج | بیافت مرتبه قاب قوس او ادنی[21] |
نمونههای دیگر از اشعاری که نام از براق میبرند:[22]
در شب تاریک بدان اتفاق | برق شده پویه پای براق (نظامی، مخزن الاسرار) | |
براقی شتابنده زیرش چو برق | ستامش چو خورشید در نور غرق (نظامی، اقبالنامه) | |
سر بلندیش را ز پایه پست | جبرئیل آمده براق به دست (نظامی، هفت پیکر) | |
برقی که براق بود نامش | رفق روش تو کرد رامش (نظامی، لیلی و مجنون) | |
در آمد یک شبی جبریل از دور | براقی برق رو آورد از نور | |
کهای مهتر از این زندان گذر کن | به دار الملک روحانی سفر کن (عطار نیشابوری، اسرارنامه) | |
آن که پا را در ره کوشش شکست | در رسید او را براق و بر نشست (کاشفی) |
عمان سامانی در گنجینة الاسرار، دیگر اسب مشهور و محبوب میان شیعیان، ذوالجناح را که مرکب حسین بن علی در روز عاشوراست را به براق تشبیه میکند.[23]
رو به کوی دوست، منهاج من است | دیده واکن، وقت معراج من است | |
تو براق آسمان پیمای من | روز عاشورا شب اسرای من | |
کز میان دشمنم آری برون | رو به کوی دوست گردی رهنمون |
سایر کاربردها در دنیای امروز
دو شرکت هواپیمایی اسلامی نام خود را از براق گرفتهاند. شرکت هواپیمایی لبیایی بنام براق ایر[24] در حال حاضر فعال است و شرکت اندونزیایی هواپیمایی اندونزی براق[25] نیز تا سال 2007 به این نام فعالیت داشت. نفربر براق نیز یک نفربر ساخت صنایع دفاع ایران است.
دیوار براق
در بخشی از احادیث معراج از قول محمد آمدهاست که او در بیت المَقْدِس از براق فرود آمد، افسار آن را به حلقهای که پیامبران افسار مرکب خود را بدان میبستند بست[6]، آنگاه داخل مسجد شد و پس از گزاردن نماز، گردش آسمانی را به همراهی جبرئیل آغاز کرد.[4] از این رو مسلمانان دیوار غربی حرم مسجد الاقصی را دیوار براق نام نهادند و ادعا میکنند که زمینهای اطراف آن نیز همگی از اوقاف مسلمانان بودهاست. این دیوار در بین یهودیان به دیوار ندبه مشهور است و آن را بخشی از هیکل سلیمان میشناسند و برای آنان نیز مقدس است. درگیری شدیدی میان مسلمانان و یهودیان نیز برای تصاحب دیوار براق در سپتامبر 1922 (شهریور 1301) به ثبت رسیده که در آن عدهای از دو طرف به قتل رسیدند و در منابع فلسطینی از آن به «انقلاب براق» یاد شدهاست.[2]
براق در سایر روایات
بنابر پارهای از روایات، براق در صعود از بلندیها دودستش کوتاهتر از دوپایش میشود و در موقع فرود، عکس آن روی میدهد تا سوار همواره در حالت افقی بماند. در بیشتر روایات آمده که براق جثّهای کشیده و بزرگتر از درازگوش و کوچکتر از استر دارد، یال آن پرمو و رنگ پوستش سفید است و در میان حیوانات بهترین رنگ را دارد. این مرکب را اسب نیز خواندهاند. براق را مرکب پیامبران دیگر نیز دانستهاند و دیوار براق اشارهای به این موضوع دارد.
بنابر روایات مرکب ابراهیم نیز بودهاست چنانکه او هرگاه میخواست همسرش هاجر و فرزندش اسماعیل را ببیند، براق را برای او میآوردند. او هنگام صبح از سرزمین شام سوار بر براق میشد و پیش از ظهر در مکه، اسماعیل و هاجر را دیدار میکرد و شب هنگام با براق به نزد ساره در شام بازمیگشت. [26]
در برخی احادیث اسلامی بُراق همچنین مرکب محمد در روز قیامت و مرکب ابراهیم برای سفر از فلسطین به مکه در زمان انتقال هاجر و اسماعیل و حتی همه سفرهای او به مکه نام برده شدهاست.[4]
براق در کتب مسیحی و یهودی
همچنین در برخی کتب مسیحی و یهودی، موسوم به سوداپیگرافا، همچون کتاب عهد ابراهیم، کتاب خنوخ و مکاشفات پولس، چنین ذکر شدهاست که ابراهیم، خنوخ و پولس بر مرکبهای مشابهی سوار شده و آسمانهای مختلف را سیر کردهاند یا به نقاط دیگری روی زمین رفتهاند و اصل واژه براق را برخی از واژه باراق (به عبری: ???) دانستهاند
سید مهدی میرمیران